
راهکار بدون ایمنی معتیر نیست
از لحاظ تئوری اگر اندازه نمونه برای تحقیق به اندازه کافی بزرگ بوده و از لحاظ آماری برای در برگیری تمام متغییرها در جمعیت انسانی در معرض قرار گرفته بزرگ باشد، استاندارد آب آشامیدنی فاقد هر گونه فاکتور ایمنی بایستی بر اساس اطلاعات انسانی تنظیم شود.
استاندارد نیترات که بر مبنای یک تحقیق 4 ساله از 278 مورد گزارش شده مت هموگلوبینما در نوزادان، تعیین شده است، به دو دلیل صحیح نیست. اول، اندازه نمونه به منظور در برگیری تمام حساسیتهای متغییر برای تمام مردم ایالات متحده، بسیار کوچک است. و دلیل دوم اینکه، این استاندارد برای در برگیری تعدادی از فاکتورهای مختل کننده ناموفق است از جمله این حقیقت که کودکان همچنین از طریق غذا نیز با نیترات در تماس هستند و اینکه تماس با نیترات ممکن است سایر مشکلات طولانی مدت سلامتی را علاوه بر مت هموگلوبینما، ایجاد کند.
EPA نبود فاکتور ایمنی را چنین توجیه میکند که تحقیق والتون در واقع مطالعه نوزادان حساس است زیرا که شرایط مت هموگلوبینما تنها در نوزادان حساس اتفاق میافتد. بنابراین بر اساس EPA این حقیقت که مت هموگلوبینما در سطوح آلایندگی زیرppm 10توسط والتون گزارش نشده است، اثبات میکند که احتمال تحت تاثیر قرار گرفتن نوزاد در سطوحی پایین تر از این نامحتمل است زیرا که نوزادان حساس مطالعه شده در این تحقیق دقیقا نمایانگر حساسیت به نیترات در تمام نوزادان موجود در ایالات متحده، است.
چندین حقیقت این ادعا را نفی میکند. اول اینکه، این مطالعه تنها بر روی موارد گزارش شده انجام شده که بر اساس نظر اکثر متخصصان پزشکی نشانگر تعداد کلی نیستند. مت هموگلوبینما از آن جهت گزارش نمیشوند که گاها نیاز نیست و زیرا علائم آن مشابه سایر بیماریهای مثلا بیماریهای قلبی شدید و حتی سندرم مرگ ناگهانی است (جوهانسون و کروس 1990). همانطور که آکادمی ملی علوم در تحقیقاتشان یافته اند ... فقدان موارد گزارش شده (مت هموگلوبینما پایین تر از 3/11) میتواند ناشی از عدم وجود نیازمندیها برای موارد گزارش شده باشد (1995NAS).
دوماً دادههای علمی، مت هموگلوبینما را در دوزهای کمتر ازppm 10 مورد بررسی قرار میدهد (سیمون 1962، ساتلمچر 1964). حداقل به منظور توجیه عدم پذیرش فاکتور ایمنی برای نیترات، EPA باید این استاندارد MCL را به دوزی پایین تر از آنچه مت هموگلوبینما در نوزادان در مطالعات اخیر ایجاد میشود، کاهش دهد.
وقوع مت هموگلوبینما به طور گسترده بدون گزارش است
تنها دو تحقیق در 15 سال اخیر انجام شده که نشانگر این است که تنها درصد کمی از موارد مت هموگلوبینما گزارش و منتشر شده ست. در سال 1974، یک محقق نبراسکایی متوجه شد که هیچ مورد گزارش شدهای در مقالات وجود ندارد و بررسی کرد که آیا عدم گزارش به دلیل عدم وقوع است یا نه (گرانت 1981). یک نظرسنجی به 910 پزشک در 72 منطقه شهرستانی ارسال شد که 442مورد از آنها نوزادان را در این تحقیق در برمیگرفتند. این نظر سنجی از تمام پزشکان سوال کرد که آیا هیچ مت هموگلوبینمایی القا شده توسط نیترات مشاهده کرده اند و 33 مورد یا 7% گزارش دادند که یک مورد را در دوره سالهای 1973 تا 1978 مشاهده کرده اند. در طول آن دوره تنها یک مورد هم در مقالات پزشکی گزارش نشده بود.
پس از این که یک نوزاد در داکوتای جنوبی به دلیل مت هموگلوبینا از دنیا رفت، نظر سنجی مشابهی انجام شد (جوهانسون و همکاران 1987). نویسنده پرسشنامههایی را در مورد مت هموگلوبینا به تمام پزشکان در 12 منطقه شهرستانی سفره آب Big Sioux ارسال کرد. در این نظر سنجی مشخص شد که بسیاری از موارد مت هموگلوبینما بدون گزارش باقی ماندهاند (مئیر 1994). همچنین این تنها دومین مورد گزارش شده در تاریخ داکوتای جنوبی؛ منطقهای که تنها 28/0% از جمعیت آمریکا را تشکیل میدهد، بود، پزشکان گزارش کردند که آنها حداقل 80 مورد را بین سالهای 1950 تا 1980 درمان کردهاند مطالعات نشان داد که باور رایج مبنی بر این که هموگلوبینما به ندرت اتفاق میافتد ممکن است نادرست باشد.
مطالعه صورت گرفته در سال 1994 به طور ضمنی اشاره کرد که تشخیص علائم مت هموگلوبینما ممکن است برای یک پزشک بی دقت یا پزشک شیفت دشوار باشد (دوسدیکر 1994) و در مقاله مروری سال 1990، محققان در ایووا و داکوتای جنوبی نتیجه گرفتند که بسیاری از موارد غیرقابل اجتناب مسمومیت نیترات هنوز هم در حال رخداد است. آنها گزارش دادند که:
آلودگی منابع آب آشامیدنی زیر زمینی یا روستایی توسط نیترات به عنوان خطر اصلی در سرتاسر جهان ادامه مییابد. مطمئنا مسمومیت نیترات به آمار ملی نرخ مرگ و میر نوزادان کمک میکند (جوهانسون و کروس 1990).
سایر علائم تماس با نیترات
هر چند که مت هموگلوبینما ابتدایی ترین تهدید کننده زندگی در اثر تماس با نیترات است، شماری از تاثیرات طولانی مدت مزمن نیز وجود دارد. در مطالعات متعدد، تماس با سطوح بالای نیترات در آب آشامیدنی با طیفی گسترده از تاثیرات از هایپرتروفی (بزرگ شدن) تیروئید گرفته تا 15 نوع مختلف از سرطانها و دو مورد نقص تولد و حتی افزایش فشار خون، مرتبط است. تمام این اثرات، در مطالعات همه گیر شناسی انسانی مشاهده شدهاند و با مطالعات حیوانی یا فیزیولوژی انسانی، تایید شدهاند. این نتایج نشان میدهد که دوز کنونی MCLمحافظت کافی در برابر اثرات مزمن تماس با غلظتهای افزاینده نیترات را در بر نمیگیرد.
در سال 1978، مقررات غذایی که توسط USDA تعیین میشود به منظور کاهش ریسک نیترات و نیتریت موجود در گوشتهای خام، تقویت شد. از سال 1978، تنها میزان نیتریت ppm 120در محصولات کنسروی نیتریتی مجاز عنوان شد و این محصولات همچنین باید محتوی آسکوربات یا اریتروبات دو ترکیبی که از تشکیل ترکیبات مضر ان نیتروز جلوگیری میکنند، باشند. این اقدام از تماس با نیتریتهای مضر با فاکتور 5 یا بیشتر جلوگیری میکند (میرویش 1991) و از همه مهمتر مقررات اخیرUSDA اختصاصاً استفاده از نیترات یا نیتریت مازاد در غذای نوزادان، کودکان و کودکان نوپا را ممنوع اعلام کرده است (CFR 9 at 318.7)
نیترات و هایپرتروفی تیروئید
اخیراً یک تحقیق توسط محقق دانمارکی رابطهای قوی بین تماس طولانی مدت با آب آلوده شده توسط نیترات که منجر به هایپرتروفی تیروئید میشود را آشکار کرد. تیروئید غدهای است که مسئول بسیاری از عملکردهای هورمونی و غدد درون ریز است (وان مانه و همکاران 1994). این تحقیق سه گروه از دوزها؛ نیترات کم (ppm 0 در آب آشامیدنی)، نیترات متوسط (ppm10-4 ) و نیترات بالا (بزرگتر از ppm10)؛ را مقایسه کرده و یک تفاوت حجم تیروئید وابسته به دوز را بین تماس کم و متوسط نیترات در مقابل گروههایی با تماس بالا با نیترات، نشان داد که حاکی از توسعه هایپرتروفی در سطوح نیترات مازاد (ppm3/11) است. با توجه به شواهد به دست آمده از مطالعات همه گیر شناسی، محققان مشاهده کردند که اثرات مشابه در حیوانات آزمایشگاهی که در آنها نیترات با دریافت ید توسط تیروئید تداخل داشت، مشاهده شده است.
نیترات، نیتریت، نیتروزآمین و سرطان
برای سال های متمادی، متخصصان سلامت عمومی می دانستند که نیترات زمانی که با مواد طبیعی موجود واکنش بدهد احتمال بالایی برای تشکیل موارد سرطان زا دارد (NAS 1977، میرویش 1991، 1983). هر چند که از لحاظ تاریخچه ای نوعی عدم قطعیت در مورد ریسک اعمال شده توسط نیترات موجود در آب آشامیدنی وجود دارد که بخش مهمی از آن به دلیل سوال مربوط به اهمیت نسبی دوز نیترات موجود در آب در مقابل مقادیر مصرفی بزرگتر از طریق غذا و نیز عدم درک درست از توالی کامل واکنشهای صورت گرفته در بدن انسان که منجر به تشکیل ترکیبات ان نیتروز میشود، است. با این وجود، بیش از 20 سال مطالعات همه گیر شناسی انسانی و مطالعات فیزیولوژی (جدول6) و نیز مطالعات جانوری ارتباط احتمالی بین نیترات دریافتی در آب و افزایش خطر ابتلا به سرطان را نشان داده اند.
شواهد به دست آمده از مطالعات انسانی و جانوری پیشنهاد میکند که تماس با سطوح مازاد ترکیبات ان نیتروز در طول دوره نوزادی میتواند به طور قابل توجهی احتمال ابتلا به سرطان را در طول دوره زندگی افزایش دهد (سوئللو و همکاران 1976، گری و همکاران 1991). در حالی که سوالاتی مبنی بر ارتباط بین نیترات موجود در آب آشامیدنی و سرطان باقی مانده است، قوانین محتاطانه سلامت عمومی و شواهد اثرات سرطانزایی تاییدی قوی برای فاکتور امنیت اضافی در استاندارد نیترات را فراهم میسازد.
نیترات به خودی خود سرطانزا نیست اما به عنوان یک پروکارسینوژن عمل میکند به این مفهوم که با سایر مواد شیمیایی به منظور تشکیل ترکیبات سرطان زا از طریق فرآیندهای چند مرحله ای، واکنش میدهد. ابتدا نیترات پس از مصرف به نیتریت تبدیل میشود. دوماً نیتریت با ترکیبات طبیعی و سنتزی موجود در مواد غذایی و آب (که تحت عنوان آمینهای و آمیدهای ثانویه شناخته میشوند) به منظور تشکیل ترکیبات جدید که ان نیتروزو نامیده میشوند، واکنش میدهد (نیتروزآمینها یا نیتروزآمیدها) که بسیاری از این ترکیبات سرطانزا هستند. بر اساس مطالعات انسانی و جانوری این رده از ترکیبات با 15 نوع سرطان مختلف از جمله تورمورهای موجود در مثانه، معده، مغز، نای، پوست و استخوان، کلیه، کبد، شش، حفره های دهانی و تنفسی، پانکراس، سیستم عصبی محیطی، تیروئید، نای، لوسمیای میلوسیتیک حاد و لینفومای T سل و Bسل _گروه بزرگتری از تومورها نسبت به سایر سرطانزا ها هستند_ در ارتباط است (میرویش 1991). بیش از 100 ترکیب ان نیتروز برای سرطانزایی در جانوران آزمایش شد و سرطانزایی 80-75% از آنها اثبات شد (1977 NAS)
شواهدی قوی مبنی بر سرطانزایی این ترکیبات در انسان،وجود دارد. در سال 1978 یک آژانس بین المللی برای تحقیق بر روی سرطان 11 ترکیب ان نیتروز که اطلاعات کافی در مورد آنها وجود داشت را مورد بررسی قرار داد و در نتیجه عنوان کرد که هر 11 مورد بایستی به عنوان اهداف کاربردی برای بررسی این که آیا در انسان سرطان زا هستند یا نه، تلقی شوند (1978IARC). با استناد بر چندین تحقیق همه گیر شناسی، آکادمی ملی علوم متوجه شد که هیچ دلیلی وجود ندارد که انسان آسیب پذیر نباشد (1977NAS). در انسان ها، اندامهایی که گفته میشود بیشتر در معرض ابتلا به سرطان های ایجاد شده توسط تشکیل نیتروز آمینها هستند عبارتند از معده، مری، سرطان لوله تنفسی و سرطان مثانه.
شواهد انسانی که نیترات موجود در آب آشامیدنی میتواند منحر به سرطان شود
همه گیر شناسی: از سال 1976، حداقل 8 مطالعه همه گیر شناسی اجرا شده در 11 کشور رابطهای بین افزایش نرخ سرطان معده و افزایش نیترات دریافتی را نشان دادند (هارتمن 1983، میرویش 1983). آکادمی ملی علوم در تحقیقات اخیرشان بر روی نیترات و نیتریت موجود در آب آشامیدنی قسمت اعظم این تحقیقات را نادیده گرفت و چنین بحث کرد که برای بیشتر بزرگسالان، نیترات دریافتی از طریق آب اندک بود. این نتیجه گیری در مورد آلودگی نوزادان و سایرین توسط آب شیر، صحت ندارد.
روابط بین نیترات و سرطان در حداقل 3 کشور مجزای اروپایی یافت شده است. یک تحقیق در سال 1984 در منطقه پیمونته ایتالیا وقوع سرطان دستگاه گوارش را در مناطقی با میزان نیترات کم و زیاد موجود در آب آشامیدنی مقایسه کرد و محققان رابطهای مثبت را بین جوامعی با ریسک بالا برای ابتلا به سرطان و محتوی بالای نیترات در آب آشامیدنی آنها (ppm 5/4‹)، یافت (گیلی 1984). جوامعی با محتوای نیترات بالا 13 برابر فراتر از میانگین نرخ ابتلا به سرطان معده را نسبت به جوامعی با سطح نیترات پایین نشان میدهند. هر چند که این تحقیق برای فاکتورهای خطر پزشکی و اجتماعی زیاد، تغییرات تاریخی در غلظتهای نیترات یا برای طیف گستردهای از سایر فاکتورها، تنظیم نشده است، دادهها از لحاظ آماری شواهد پر اهمیتی را در طول منطقه جغرافیایی وسیع شامل بیشتر از 150 جوامع ارتباط محتمل بین آب آشامیدنی آلوده به نیترات و سرطان معده است، فراهم نمیکند.
در انگلیس، یک تحقیق در سال 1985 از 253 منطقه شهری یک رابطه منفی را بین سطوح نیترات موجود در آب و نرخ سرطان معده، مشخص کرد (برسفورد 1985). هر چند که، EPA و سایرین بر این دادهها به این دلیل که در دوره زمانی مناسبی نبودند، انتقاد کرد از این نظر که تحقیق دوره نهفته طولانی بین تماس با نیترات و وقوع سرطان را در نظر نگرفته است (1988ECETOC، 1990USEPA).
یک تحقیق انگلیسی که بر این مشکل فائق آمد، در حقیقت رابطهای مثبت بین محتوای نیترات و سرطان معده در مردان یافت، هر چند که هیچ رابطهای برای زنان مشاهده نشد (کلوگ 1983). این مطالعه 43 ناحیه و بخش را در شهرستان کنت با غلظتهای نیترات موجود در آب در گستره 9 تا ppm11 به صورت N بررسی کرد و چنین گزارش کرد که برای هر دو گروه زنان و مردان افزایش در غلظت نیترات با افزایش احتمال وقوع سرطان معده در ارتباط است. برای هر دو گروه یک "رابطه پاسخ به دوز" برای نیتراتی تا غلظتppm 7مشاهده شد. برای زنان ریسک در غلظتهای بالاتر افزایش یافت در حالی که برای مردان افزایش ریسک بیشتری در غلظتهای بالاتر دیده نشد. زنانی که در تماس با بیش از ppm7 قرار میگیرند خطر ابتلا به سرطان دستگاه گوارشی را به میزان تقریبا 10 درصد بیشتر از زنانی که در معرض غلتهای بینppm 0 تا 5/2 هستند، نشان میدهد. مردانی که در معرض غلظتهایی بالاتر ازppm 7 هستند نرخ خطر ابتلا به سرطان دستگاه گوارش را به میزان 17 درصد بالاتر از زنانی که در معرض غلظتهای بین ppm 0 تا 5/2 هستند، نشان میدهد. قابل ذکر است که افزایش در وقوع سرطان در غلظتهای پایین تر از غلظت کنونی MCL روی میدهد.
در سال 1982 مطالعه ای در دانمارک رابطه ای بین تماس با نیترات و وقوع سرطان معده یافت. این تحقیق نرخ سرطان معده را در آلبورگ، شهری با سطوح تقریبی نیتراتppm 7-5 در آب آشامیدنی را با جوامع پیرامونی اش که غلظتهای نیترات در آن پایین بود، مقایسه کرد. نرخ سرطان معده در منطقه با نیترات بالا به میزان 25% بالاتر از منطقه ای با نیترات پایین بود. اگرچه، نرخ سرطان را تنها در دو جامعه بررسی کرد و هیچ کنترلی بر فاکتورهای بیرونی اعمال نکرد، این مطالعه رابطه احتمالی موجود بین تماس با نیترات و سرطان معده را تایید میکند. نویسنده نتیجه گرفت که در حالی که نتایج هیج شاهدی مبنی بر ارتباط بین سطح نیترات و سرطان ارائه نمیدهد، اما از فرضیه نقش احتمالی نیترات در سرطان معده را پشتیبانی میکند (جنسون 1982).
سه مطالعه همه گیر شناسی در آمریکای جنوبی یک رابطهای را بین نرخهای بالای سرطان دستگاه گوارشی و استفاده از کودهای نیتروژنی، دریافت نیترات، یا آب آلوده شده با نیترات بر نرخ های ایجاد سرطان نشان داد (آرمیجو و همکاران 1979، سئللو ). شاید جالب توجه ترین تحقیق به مطالعه رخداد نرخ سرطان معده در نارنیو، کلمبیا مربوط باشد که اولین موردی بود که تماس نیترات با آب و سرطان معده را به هم مرتبط کرد. این تحقیق محتوی نیتراب موجود در آب چاه با ریسک ابتلا به سرطان دستگاه گوارش را مورد مقایسه قرار داد و یک رابطه معنی داری را بین این دو یافت. حتی داده های مختل کننده مربوط به مطالعه نشان دادند که نرخ رخداد سرطان برای اعضایی از جمعیت که از آب چاه (که عموما محتوی نیترات بالاتری دارد) در سنین جوانی بین 0 تا 10سال، استفاده میکنند بالاتر است. نویسندگان در چکیده خود نشان دادند که دادهها میتوانند به عنوان شواهد همه گیر شناسی احتمالی برای نقش وجود نیترات در علت شناسی سرطان معده تفسیر شود (سئوللو 1976).
تحقیقی در سال 1992 در چین انجام شد که رابطهای را بین تماس با نیترات موجود در آب آشامیدنی و سرطان دستگاه گوارش نشان داد (زئو و همکاران 1992). این تحقیق بیشتر بر تعیین میزان تماس و بیماری به صورت انفرادی استوار بود تا اینکه به طور گروهی بررسی کند و دریافت که افرادی که در ریسک بالا برای ابتلا به سرطان دستگاه گوارشی قرار داردند، میانگین تماس با نیترات در آب آشامیدنی آنها دو برابر بیشتر از افرادی بود که ریسک ابتلا به بیماری کمتری داشتند. این یافتهها نویسنده را بر آن داشت که چنین نتیجه گیری کند: نتایج نشان میدهد که نیترات موجود در آب آشامیدنی احتمالا نقش مهمی را در سرطان زایی دستگاه گوارش ایفا میکند.
در نهایت، یک مطالعه همه گیر شناسی در مورد نیترات موجود در آب چاه در نبرسکا اخیرا انجام شد که نشان داد رابطه ای بین آلودگی نیترات و نوع متفاوتی از سرطان به نام لینفومای غیر هادکینگز وجود دارد (ویسنبرگر 1990). همانطور که قبلا ذکر شد، کشف شده است که ترکیبات ان نیتروزو موجب ایجاد لینفوماهای سلولی در مطالعات جانوری می شوند. این مطالعه که به منظور نمایش فاکتورهای محتمل در افزایش رخداد لینفوماهای غیر هادکینگز در بسیاری از مناطق نبرسکا طراحی شده بود، چنین گزارش کرد که رخداد NHL در شهرستانهایی که بیش از 20% چاههای آنها با نیترات آلوده شده است یا در 33% شهرستانها با مصرف کودی محتوی نیترات بالا، به میزان دو برابر بالاتر است. همچنین مطالعات قبلی رابطهای را بین استفاده از حشرهکشها و NHL یافته بود که موجب میشود نویسندگان به این جمع بندی برسند که "این یافته ها پیشنهاد میدهد که NHL در نبرسکای شرقی ممکن است با استفاده از حشرهکش ها و کودهای نیتروژنی در ارتباط باشد" (ویسنبرگر 1990)
فیزیولوژی: هر چند که شواهد موجود از پایگاه داده مطالعات همه گیر شناسی رابطهای را بین آلودگی نیترات و سرطان نشان میدهد 3 مطالعه فیزیولوژی انسانی بر این یافته قوت می نهند زیرا این مطالعات نشان می دهندکه نیترات موجود در آب بیشتر از نیترات موجود در غذا میتواند به بار کلی نیترات بدن کمک کند و زیرا این مطالعات ثابت می کنند که مجموعه کاملی از واکنش های ضروری برای تبدیل نیترات به ترکیبات سرطانزای ان نیتروزمیتواند در بدن انسان صورت بگیرد.
در سال 1982 محققان طی تحقیقی دو گروه را با هم مقایسه کردند یکی از این گروه ها آب آلوده با نیترات (ppm20) را مصرف میکرد و دیگری آبی محتوی درصد پایینی از نیترات را می نوشیدند. این مطالعه کشف کرد که غلظت های بزاقی نیترات و نیتریت پس از نوشیدن آب آلوده با نیترات به ترتیب دو و چهار برابر میشود و مشاهده کردند که مصرف آب غنی از نیترات میتواند منبعی پایدار و طولانی مدت از نیتریت را برای سیستم گوارشی فراهم سازند (ویسینبرگ 1982). یافته قابل توجه دیگر در این مطالعه این بود که آستانه برای آب که نیترات بزاقی را متاثر کند پایین تر از آستانه مذکور برای غذا بود. در یافتههای قبلی محققان آستانه دریافت غذایی تقریبا 13 میلیگرمی را برای نیترات قبل از هر گونه افزایش در نیترات بزاقی دیده شود، نشان دادند. هر چند که ویسنبرگ و همکارانش در سال 1982 گزارش دادند که "به نظر میرسد دوز نیترات وارد شده به بدن از طریق آب که نیاز است نیتریت بزاقی را افزایش دهد، خیلی پایین تر باشد" این یافته از لحاظ عملکردی میتواند بسیار مهم باشد زیرا نیتریت بزاقی مسئول 72% از تمام تماس ما با ترکیات خطرناک ان نیتروز یا نیتریت است (1977NAS).
در تحقیق دومی که در سال 1992 منتشر شد، محققان در دانشگاه مرکز پزشکی نبرسکا قادر به گردآوری شواهد معتبر معینی بر این که نیترات مصرفی از طریق آب میتواند در بدن انسان نیتروزآمین ایجاد کند بودند(میرویش 1991). در این مطالعه 44 مرد نبرسکایی به دو گروه تقسیم شدند که یگ گروه آب چاه که غلظت نیترات آن بالا بود (ppm18‹) و یک گروه آب چاهی با غلظت نیترات پایین را مینوشیدند(ppm18›). به هر کدام از این مردان دوز کمی از پرولین داده شد پرولین ترکیبی است که با نیتریت واکنش داده و نیتروزآمینی به نام نیتروزوپرولین را ایجاد میکند (NPRO). در طول تحقیق، محققان غلظتهایNPRO را در ادرار اندازه گیری کردند و دریافتند که گروهی با غلظت نیترات بالا، غلظتهای بالاتری ازNPROنشان میدهند که اثبات میکندآب آشامیدنی با نیترات بالا میتواند منجر به ایجاد ترکیبات سرطان زای نیتروزآمین در بدن انسان شود. نتایج مشابه در یک مطالعه دانمارکی از جمعیتی که آبی محتوی غلظتهای بالایی از نیترات را مینوشیدند مشاهده شد که منجر شد تا این تحقیق بیان کند که "توصیه به کاهش نیترات دریافتی از طریق آب آشامیدنی پیشنهادی عاقلانه است." (موللر 1989)
این مطالعات، شواهد فیزیولوژیکی قویای را در تایید وجود رابطه بین آلودگی با نیترات موجود در آب آشامیدنی و نرخ افزایش یافته سرطان که در مطالعات همه گیر شناسی انسانی مشاهده شد را فراهم میکند. آنها آشکارا نشان دادند که نیترات وارد شده به بدن از طریق آب آشامیدنی میتواند در بدن انسان تحت مجموعهای از واکنش ها قرار بگیرد که برای تولید ترکیبات ان نیتروز سرطان زا ضروری هستند و همچنین پیشنهاد میدهند که از بین مقدار برابر از نیترات در غذا و آب، نیترات موجود در آب ممکن است مسئول میزان نسبتا بیشتری از تماس واقعی با نیتریت و نیترات باشد.
نیترات، نوزادان و کودکان : ریسک ابتلا به سرطان بیشتر؟ از آنجایی که کودکان بیشتر از بزرگسالان نسبت به مت هموگلوبینما حساس هستند، شواهد آزمایشگاهی و همه گیر شناسی قوی وجود دارد که از این نتیجه گیری حمایت میکنند که تماس کودکان، نوزادان و جنین با نیترات میتواند ریسک ایتلا به سرطان را در زندگی آینده آنها بالاتر ببرد.
چندین دلیل برای حساسیت و ریسک بالا در افراد جوان وجود دارد. نوزادان اسیدیته معده کمتری نسبت به بزرگسالان دارند، به این مفهوم که زمانی که نیترات در قالب آب مصرف میشود، بیشترین قسمت آن میتواند به شکل خطرناک نیتریت تبدیل شود. به علاوه کودکان نسبت به بزرگسالان میزان آب بیشتری را به ازای وزن خود مصرف میکنند. نوزادان تغذیه شونده با بطری به طور کامل از طریق آب و فرمولاسیون تغذیه میشوند و نسبت به وزن بدنشان، میانگین نوزادان تقریبا 7 برابر بیشتر از بزرگسالان میانگین آب شیر را مصرف میکنند.
مجموعهای از مطالعات انسانی و حیوانی نشان داد که نوزادان، کودکان و حتی جنینها به دلیل اثرات تماس با نیترات و نیتریت ممکن است در زندگی بعدی خود با ریسک افزایش یافتهتری روبرو شوند. مطالعات همه گیر شناسی انسانی در منطقهای در کلمبیا که تماس با نیترات بالا بود، انجام شد و بر اثر تماس با نیترات در اوایل زندگی تمرکز کرد. این تحقیق دریافت که افزایش در نرخ سرطان معده با مصرف آب چاه محتوی غلظتهای بالای نیترات در ارتباط است و افرادی که در طول 10 سال اولیه زندگی خود در معرض نیترات قرار میگیرند گروه احتمال خطر بالا را تشکیل میدهند.
مطالعات صورت گرفته بر روی ترکیبات نیتروزدر هر دو معادل نوزادی یا جنینی حیوانی این یافتهها را تایید میکنند. تحقیقات صورت گرفته بر روی رت نشان میدهد نیتریت از طریق بند ناف منتقل شده و به جنین میرسد و اینکه دوز بالایی از نیترات به یک سد باردار میتواند موجب ایجاد مت هموگلوبینمای مابین حالت حاد و شدید در رتهای جنینی شود (شووال و گرونر 1972). مطالعه دوم اهمیت محتمل تماس جنینی برای ترکیبات ان نیتروز را نشان داد. در این مورد یک دوز منفرد از نیتروزآمید (اتیل نیتروزاوره) به یک مادر در روز 15 حاملگیاش برای ایجاد تومورهای بدخیم چشمی در فرزندانش کافی بود. به طور چشمگیری این سرطانها در اوایل زندگی فرزندانش روی میدهد. که حتی قدرت بالاتری برای این ترکیبات نسبت به آنچه توسط سایر حقایق متقاعد کننده که یک دوز منفرد در طول بارداری برای ایجاد سرطان در 100 % جنینهای زنده کافی است، پیشنهاد شده بود را نشان میدهد (دروکری 1976).
دلایل دیگر مبنی بر نگرانی در مورد تماس نوزاد با نیترات از مطالعات گسترده 1040 رت تغذیه شده توسط ترکیب ان نیتروز ان نیتروزدی اتیل آمین (NDEA)، ناشی میشود.
این تحقیق به منظور تعیین یک حد آستانه تماس پایین تر از آنچه هیچ اثر مضرری مشاهده نشود، طراحی شده بود اما به جای این نویسندگان هیج مشخصهای را برای حد استانه در تشکیل تومور را نیافتند (پتو و همکاران 1991). تحقیقات کشف کردند که ان نیتروزآمینها منجر به تومور کبد و مری همراه با یک رابطه قوی وابسته به دوز بین غلظت NDEA و نرخ ایجاد تومور، میشوند.
همراه با این تحقیق، نویسندگان اثرات سن آغاز تماس را بر روی رخداد سرطان بررسی کردند (گری و همکاران 1991). در این قسمت از مطالعه رتها به 3 گروه که تیمار آنها در سن 3، 6 یا 20 هفتهای آغاز میشد تقسیم شدند.
نتایج این تحقیق نشان داد که سن آغاز تماس یک اثر بسیار مهم در نرخ ایجاد سرطان کبد دارد و حیوانات جوانتر اختصاصا به اثر سرطانزایی مواد شیمیایی حساس تر هستند. پس از دوره یکسان تماس، رتهای که از 3 هفتهگی شروع به تیمار کرده بودند نرخ سرطان را به میزان 3 برابر بیشتر از رتهایی که تیمار در آنها در 6 هفتهگی آغاز شده بود و 6 برابر بیشتر از رتهایی با آغاز تیمار در 20 هفتهگی نشان دادند.
هرچند که نویسندگان نتوانستند دلیل اصلی را بیابند، گزارش دادند که نتایج آنها:
تاثیر عمیق تیمار نیتروزآمین را بر کبد در طول چند هفته اول زندگی در نرخهای ایجاد تومور بعدی، نشان میدهد که دلیل آن برخی فاکتورهای گذرا است که به طور گسترده حساسیت اندام را افزایش میدهد (گری و همکاران 1991).